تولدی دیگر

تولدی دیگر

فروغ فرخزاد


همه هستی من آیه تاریکیست 

که ترا در خود تکرار کنان 
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه کشیدم آه 
من در این آیه ترا 
به درخت و آب و آتش پیوند زدم 
زندگی شاید 
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد 
زندگی شاید 
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد 
زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو همآغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد 
که کلاه از سر بر میدارد 

  ادامه مطلب ...